جنجال بر سر خشونت پلیس یونان ادامه دارد
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۴۵۷۴۹
خشم و عصبانیت ناشی از شلیک گلوله به سر پسربچه ای که بدون پرداخت پول بنزین زده بود، بار دیگر موضوع خشونت پلیس در یونان را به کانون توجهات تبدیل کرده و جنجال تازه ای را برانگیخته است.
به گزارش روز سه شنبه ایران اکونومیست، خبرگزاری فرانسه نوشت: این تیراندازی، تازه ترین مورد از سلسله حوادث جنجال برانگیز در یونان است که با گذشت یک سال از حادثه دیگری رخ داد که به دنبال تعقیب و گریز پلیس یونان، منجر به کشته شدن یک جوان دیگر در نزدیکی بندر پیرئوس شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در حالی که نوجوان ۱۶ ساله پس از تیراندازی در بیمارستان برای زنده ماندن تقلا می کرد، اعضای خانواده اش با پلیس در شهر «سالونیک» دومین شهر بزرگ یونان درگیر شدند و معترضان در ساعات پایانی دوشنبه شب اقدام به پرتاب کوکتل مولوتف کردند.
تیراندازی پلیس به این نوجوان همزمان با برگزاری اعتراضات در چند شهر یونان در روز سه شنبه رخ داده است. این اعتراضات برای یادبود کشته شدن نوجوان دیگری توسط پلیس در سال ۲۰۰۸ برگزار می شود.
ماه گذشته تصاویری که با استفاده از تلفن همراه از یک بالکن گرفته شده همچنین نشان می داد که پلیس ضد شورش گروهی از هواداران فوتبال را که از باشگاه فوتبال آریس در شهر سالونیک بازدید می کردند، ظاهراً بدون هیچ اقدام تحریک آمیزی مورد ضرب و شتم قرار داده است.
با وجود افزایش ناآرامی درباره رفتار پلیس و مصونیت آن، به نظر می رسد مقامات ارشد یونانی مشکل می توانند آن را نادیده بگیرند.
دفتر بازپرس یونان که نهاد ناظر مستقل است و وظیفه دفاع از حقوق شهروندان را بر عهده دارد گفته در سال گذشته بیش از ۳۰۰ مورد شکایت جدید از بدرفتاری پلیس دریافت کرده که ۱۷ درصد نسبت به سال ۲۰۲۰ افزایش داشته است.
گزارش بازپرس یونان همچنین نشان میدهد که پناهجویان بهطور نظام مند مورد هدف پلیس قرار میگیرند. استفاده غیرقانونی از اسلحه و ضرب و شتم اغلب «پنهان» نگه داشته میشود و افسران به طور معمول، هنگامی که از آنها برای شهادت در دادگاه فراخوانده میشوند، «بیاعتنایی» نشان میدهند.
این گزارش افزود از نزدیک به ۱۴۰ مورد خشونت و وحشیگری پلیس که در سال گذشته بررسی شد، تنها ۲۲ مورد رسما مورد تایید قرار گرفت.
پلیس یونان به سوالات خبرگزاری فرانسه درباره این موضوع پاسخی نداد.
منبع: خبرگزاری ایرنا برچسب ها: یونان
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: یونان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۴۵۷۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«خشونت در خونم بود»؛ داستان تنها زنی که عضو یاکوزای ژاپن شد
فقط مردها میتوانند عضو یاکوزا شوند. این یکی از اصول سفت و سخت حاکم بر مافیای ژاپن است که از بیش از ۲۰ گروه و سازمان جنایی در سرتاسر کشورهای آسیایی تشکیل شده است.
به گزارش بی بی سی، در بیش از سه قرن تاریخ یاکوزا، تنها نام یک زن ثبت شده است که توانسته مراسم و مراحل عضویت در آن را به طور کامل پشت سر بگذارد.
نام این زن نیشیمورا ماکو است. او از سنین پایین عطش سیریناپذیری به شورش و سرکشی داشت و خیلی زود عضو یکی از باشگاههای موتورسواران یاغی شد که در ژاپن با نام «بوسوزوکو» شناخته میشوند.
ملاقات او با یکی از اعضای جوان یاکوزا به نقطه عطفی در زندگی او تبدیل شد. او که مسحور دنیای جنایات سازمانیافته شده بود، خیلی زود وارد فعالیتهای غیرقانونی مافیای ژاپن شد.
ظاهر ظریف نیشیمورا در تناقض آشکار با میل او به خشونتطلبی بود. او که الان ۵۷ ساله است، زمانی در مصاحبه با مارتینا بارادل، پژوهشگر دانشگاه آکسفورد -که بعد از سالها تحقیق درباره یاکوزا موفق شده بود اعتماد نیشیمورا را جلب کند- گفته بود: «در جنگ و دعوا عالی بودم. هیچ وقت از یک مرد شکست نخوردم.»
سابقه جنایی او که از درگیری با دار و دستههای رقیب تا قاچاق مواد مخدر و قاچاق زنان برای روسپیگری را در بر میگیرد، و همین طور شخصیت جسور و بیرحم او دری را به روی او باز کرد که تا پیش از آن به روی زنان بسته بود.
افول یاکوزا در دهههای اخیر و شرایط شخصی نیشیمورا (که مادر دو فرزند است) باعث شد او دنیای زیرزمینی را ترک کند و یک زندگی عادی را آغاز کند.
امروز او یک سازمان خیریه را اداره میکند که در آن به دیگر اعضای سابق دستههای مافیایی کمک میکند که میخواهند مثل خودش به جامعه برگردند.
مارتینا بارادل پژوهشگر ایتالیایی که شیفته داستان نیشیمورا و یاکوزا شده بود، شبکهای ارتباطی برای خود ساخت تا بتواند با شخصیتهای دخیل در جنایات سازمانیافته ژاپن ارتباط برقرار کند.
این ارتباطات به او اجازه داد که دوستی نزدیکی با نیشیمورا برقرار کند و به صورت مرتب با او دیدار کند.
بخش موندو بیبیسی ساعاتی بعد از یکی از ملاقاتهای بارادل با نیشیمورا در شهر گیفو در ۲۷۰ کیلومتری توکیو، با این محقق ایتالیایی گفتگو کرد.
از کجا میدانیم که ماکو تنها زنی است که به عضویت یاکوزا درآمده است؟
اگر زن دیگری هم بود، خبرش در میآمد. پلیس سابقه اعضای یاکوزا را دارد. زنان بسیاری به صورت غیر رسمی به مافیا کمک کردهاند، اما هیچ کس مثل او نبوده است.
رئیس او بود که این تصمیم بیسابقه را گرفت که او را به عضویت گروه در بیاورد. عضویت کامل او در یاکوزا اثبات شده است. او عکسهایی از مراسم ساکازوکی خود دارد که نشاندهنده ابراز وفاداری و تعهد او به مافیای ژاپن است.
چطور با او ارتباط برقرار کردید؟
شیفتگی من به یاکوزا در دوره کارشناسی دانشگاه شروع شد. در آن زمان به صورت اتفاقی در ساحلی در ژاپن اعضای یاکوزا را دیدم. ملاقات اول آنقدر برایم جالب بود که باعث شد تحقیقات دانشگاهیام را به مطالعه درباره این سازمان اختصاص دهم.
تعداد افرادی که درباره یاکوزا تحقیق میکنند خیلی زیاد نیست، به همین دلیل توانستم با خیلی از آنها از جمله روزنامهنگاران و پژوهشگران ارتباط برقرار کنم، و سنپا (مربی) من گفت که قرار است با نیشیمورا دیدار کند و به این ترتیب ما را به هم معرفی کرد.
اولین ملاقات چطور بود؟
یک برنامه خیریه بود برای بازپروری و بازگشت زندانیان سابق به اجتماع و او هم آنجا گروه خودش را داشت. رفتیم شام و بعد هم کارائوکه. او الکل نمینوشید، سیگار نمیکشید و در اولین دیدار محتاط بود.
بعد باز هم با او قرار گذاشتم تا بیشتر صحبت کنیم و کم کم بیشتر با او آشنا شدم و با عمیقتر شدن گفتگو رابطهای بین ما شکل گرفت.
چرا ماکو عضو یاکوزا شده بود؟
به من اعتراف کرد که از دوران کودکی میل عجیبی به خشونت داشته و از دعوا لذت میبرده. به همین دلیل شروع به گشتن با دار و دستههای موتورسوار کرده و وارد دعواها و درگیریها با دستههای دیگر شده، چیزی که او را به شدت جذب میکرده؛ و به تدریج متوجه شده با وجود این که قدش تنها کمی بیشتر از یک و نیم متر و وزنش حدود ۴۵ کیلو بوده، اما از نظر جسمی به شکلی غیر عادی قوی بوده است.
چرا انگشت کوچکش را قطع کرده؟
این کار را وقتی خیلی جوان بوده انجام داده، اوایل عضویتش در یاکوزا، یعنی حدودا ۲۰ ساله بوده. مشکلی پیش میآید که او مسئولیتش را میپذیرد، مقداری مواد مخدر گم میکند یا چیزی شبیه این. بعد فکر میکند که نداشتن انگشت کوچک در ترکیب با خالکوبیهایش کاملا جواب میدهد، چون این دو از مشخصههای اصلی ظاهری در یاکوزا است.
علاوه بر این خودش میگوید که دردی احساس نکرده و بدش هم نمیآمده که انگشت کوچک اعضایی را که خودشان نمیخواستند این کار را بکنند، قطع کند. مهارت او در اجرای مراسم «یوبیتسومه» که در آن بند آخر انگشت کوچک را قطع میکنند، باعث شد به او لقب «استاد قطع انگشت» بدهند.
به عنوان یک عضو یاکوزا، چطور با جامعه عادی ارتباط برقرار کرده؟
او اولین بار وقتی حامله شد یاکوزا را ترک کرد. بعد از آن دنبال یک کار عادی میگشت، اما جامعه ژاپن او را نمیپذیرفت. دلیل اصلی آن هم خالکوبیهایش بود که نشان میداد عضو مافیا بوده
همیشه تلاش میکرد این خالکوبیها را پنهان کند و لباس آستین بلند بپوشد، اما همکارانش بالاخره متوجه آن میشدند و به همین دلیل او دو بار از کار اخراج شد.
همین باعث شد که به مافیا برگردد؟
دقیقا. خیلی ناراحت بود، چون تلاش میکرد نقش یک مادر را داشته باشد، کار مناسبی پیدا کند و زندگی قبلی را کنار بگذارد، اما به دلیل تفاوتهایش درها به روی او بسته بود. او فکر میکرد این وضعیت خیلی ناعادلانه است و به همین دلیل حتی از قبل هم افراطیتر شد.
این همان زمانی است که خالکوبیهایش را تا سر انگشتانش ادامه داد و خود را به دست تقدیر سپرد. او قبل از بازگشت، یک بار با یکی از اعضای یاکوزا ازدواج کرده بود که بعدها رئیس شد، و به همین دلیل نقش همسر رئیس را هم داشت.
او بعدا به صورت کامل از مافیا جدا شد. آیا ترک یاکوزا کار آسانی است؟
اگر رئیست موافقت کند، میتوانی با پرداخت مبلغی جدا شوی، و اگر موافقت رئیس را داشته باشی حتی گاهی همین کار هم لازم نیست. شرایط افراد مختلف متفاوت است، اما بیشتر وقتها امکان جدا شدن بدون دردسر زیاد وجود دارد.
عجیب است، چون بالاخره قرار است از مافیا بیرون بیایی.
بله درست است که مافیا است، اما واقعیت این است که رازهای زیادی برای برملا کردن ندارد. ساختار آن مشخص است و پلیس هم خبر دارد که چه کسی رئیس شما است، آدرسها را میداند و میتواند هر وقت خواست به سراغ افراد برود.
مثل مافیای سیسیل نیست که در آن گانگسترها ممکن است ۳۰ سال در خفا زندگی کنند.
علاوه بر این کسانی که از یاکوزا خارج میشوند به بقیه خیانت نمیکنند، چون کار شرافتمندانهای به حساب نمیآید.
یاکوزا در مقایسه با کارتلهای دیگر در ایتالیا، آمریکای لاتین و مناطق دیگر چگونه فعالیت میکند؟
چیزی که بین آنها اشتراک دارد این است که پیشنهاد محافظت شخصی از آدمها و کسب و کارها را ارائه میکنند و کنترل تثبیت شدهای روی مناطق دارند که به آنها اجازه میدهد هم بازار قانونی و هم غیرقانونی را در کنترل خود داشته باشند.
یاکوزا ابعادی از نظارت و کنترل را در دست دارد که میتواند در طول زمان آن را حفظ کند، شبیه موقعیتی که مافیا در ایتالیا و روسیه دارد و خدماتی مثل داوری برای حل اختلافات محلی ارائه میدهد و برای کنترل بازار پول محافظت و نظارت میگیرد.
یاکوزا که در قرن هفدهم میلادی به وجود آمد، در نیمه دوم قرن بیستم شکوفا شد، اما شرایط امروز و مبارزه پلیس با آنها باعث افت فعالیتهای این سازمان شده که در ابتدای دهه ۱۹۶۰ میلادی بیش از ۲۰۰ هزار عضو داشت، اما در حال حاضر تعداد اعضای آن به حدود ۱۰ هزار نفر کاهش پیدا کرده است
با در نظر گرفتن این که نیشیمورا یک استثنا بوده، نقش زنان به صورت کلی در یاکوزا چیست؟
آنها معمولا از طریق رابطه یا ازدواج با اعضا وارد میشوند. با این که رسما عضو نمیشوند، اما بعضی از کارها را بر عهده میگیرند. برای مثال اگر همسر یک رئیس باشید، نمیتوانید خود را تنها به داشتن یک زندگی پر زرق و برق محدود کنید، بلکه انتظار میرود که به عنوان واسطهای بین رئیس و اعضای جوانتر ظاهر شوید؛ و البته بهرهکشی از زنان هم وجود دارد، چون یاکوزا در کلوبهای شبانه، روسپیگری و صنعت سکس و پورن هم فعال است. نیشیمورا هم در این کارها دست داشته است: او زنان را خریده، فروخته و از آنها بهرهکشی کرده است.
از مطالعه اعضای یاکوزا چه آموختید؟
دیدم که آنها ممکن است اشتباهاتی مرتکب شده باشند، که حتما شدهاند، چون دارند فعالیتهای جنایی انجام میدهند، اما آنها را به چشم آدمهای بد ندیدم.
آنها به دنبال چیزی بودند که به آن دسترسی نداشتند. بسیاری از آنها از خانوادههایی میآیند که فرصتهای زیادی پیش پایشان نیست. در ژاپن اگر تحصیلکرده نباشید یا خانواده شما را حمایت نکند، پیدا کردن شغل و پیشرفت کاری بسیار سختی است. به همین دلیل میتوانم درک کنم که آنها تلاش میکنند به شیوهای که قانونی نیست، حسی از تعلق اجتماعی و انگیزه شخصی پیدا کنند؛ و برای بیشتر آنها بهتر است که عضو یاکوزا باشند تا این که به دار و دستههای بینام و نشان بپیوندند،، چون یاکوزا روی اعضای خود کنترل دارد و برای خودش نوعی مرام و مسلک دارد.
از ۹ سال پیش درباره یاکوزا تحقیق میکنید و با آنها در ارتباط هستید. این کار خطرناک نیست؟
نه خیلی. سازمانهای جنایی که یاکوزا را تشکیل میدهند در واقع -بر خلاف مافیای ایتالیا- غیرقانونی نیستند. در ژاپن عضویت در یاکوزا خلاف قانون نیست و به همین دلیل است که آنها دفتر دارند و در جامعه هم شناختهشده هستند.
چون مخفیانه و غیرقانونی نیستند، ارتباط با آنها خیلی خطرناک نیست. علاوه بر این معمولا ما به یک شخص ثالثی معرفی میشویم که مسئولیت کنترل وضعیت و رفتار دو طرف را برعهده دارد؛ و درباره من خارجی بودن و زن بودن یک امتیاز است، چون اگر اتفاقی برای من بیفتد برای خودشان خیلی گران تمام میشود.